سانیاس آغاز نگریستن به درون است ؛
من مخالف بیرون نیستم ، اما فقط زیستن در بیرون، زیستن یک زندگی بسیار معمولی است ، یک زندگی بسیار بی روح و بی لطف است .
تا زمانی که فرد شروع به شیرجه زدن به وجود خودش نکند ، شعر برنمی خیزد ،
آواز اتفاق نمی افتد ، زندگی بی رقص می ماند ؛ عصاره ها جاری نمی شوند .
و زمانی که شروع به نگریستن به درون
می کنی ، برخلاف دنیا نیست .
در واقع چشمانت چنان با طعم درون غنی می شوند که وقتی به بیرون نگاه می کنی ، بیرون نیز دگرگون می شود زیرا بینش تو دگرگون شده است .
آنگاه دنیا دیگر فقط دنیا نیست ؛
دیگر فقط ماده نیست .
خدایی می شود ، آن خداست .
اما نخست خدا باید در درون شناخته شود ، تنها آنگاه است که می تواند در بیرون شناخته شود.
سایه بامبو
اوشو#