ریختم بهم ریختم بهم
من هرشب دوس دارم میخ شم به سقف
این روز طی میشه بیخیالی دیگه
مهم نیس سربازا ایستم بدن
کش تو جیبم میره بی دردسرو
رو صورت نشسته نیشخند سرد
ی دل پاک دارم ک همراهمه همیشه.
این روزا میخوره بیشتر به درد
ن ندارم با کسی بحثی
هی میگیرم از خودم تاثیر
انقد تلنگر زدم ب خودم ک
وقت نمونده واسه تخریب
هی از زیر زدنو تهدید کردنم
تحقیر اما من واسه تغییر سخت گیر
دیگه نداره برا من فرقی ک هفتادی
باشم یا هفتادی باشم یا شصتی
میرسه زورم ب خودم فقط
میخورم رو سر خودم قسم
دودش میره تویه چشمای خودم
دوس دارم بکنم خودم غلط
ن ندارم اعصاب که نصیحت بشنوم
از بس نردبون شدمو موندم خودم عقب
دوس دارم بخابم بلند نشم دیگه
.
I think when you write, you should try as much as possible to put translation for English readers